پسری که مرا دوست داشت
نویسنده:
بلقیس سلیمانی
امتیاز دهید
✔این کتاب مجموعه داستانهای کوتاه، سلیمانی است که در فضایی وهمآلود نوشته شده و مضامینی چون مرگ، روابط انسانی و ازدواج را در برمیگیرد.
بیشتر داستانهای این مجموعه به زبانی عامیانه و ساده نوشته شده و اکثر خوانندگان میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
به گفته خود نویسنده این مجموعه، ادامه دیگر کتابهای او مثل «خاله بازی» و «بازی آخر بانو» است.
در بخشی از کتاب «پسری که مرا دوست داشت» میخوانیم:
«پسرک دوچرخهسوار به سرعت از کنار دخترک دانشآموز رد میشد و میپرسید: «عروسِ مادر من میشی؟» دخترک هرگز به این سؤال پاسخ نمیداد. سکوت علامت رضا بود؛ این را هر دو میدانستند.
پسرک در هفده سالگی به جبهه رفت و در چهل و دو سالگیِ دخترک بازگشت و در قبرستان شهر کوچک آرام گرفت.
فردای روز تشییع استخوانهای پسرک، زن سر مزار او رفت. همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند میزد. دخترکی شش ساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت: «چقدر پسرتون خوشگل بوده!».
بیشتر
بیشتر داستانهای این مجموعه به زبانی عامیانه و ساده نوشته شده و اکثر خوانندگان میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
به گفته خود نویسنده این مجموعه، ادامه دیگر کتابهای او مثل «خاله بازی» و «بازی آخر بانو» است.
در بخشی از کتاب «پسری که مرا دوست داشت» میخوانیم:
«پسرک دوچرخهسوار به سرعت از کنار دخترک دانشآموز رد میشد و میپرسید: «عروسِ مادر من میشی؟» دخترک هرگز به این سؤال پاسخ نمیداد. سکوت علامت رضا بود؛ این را هر دو میدانستند.
پسرک در هفده سالگی به جبهه رفت و در چهل و دو سالگیِ دخترک بازگشت و در قبرستان شهر کوچک آرام گرفت.
فردای روز تشییع استخوانهای پسرک، زن سر مزار او رفت. همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند میزد. دخترکی شش ساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت: «چقدر پسرتون خوشگل بوده!».
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پسری که مرا دوست داشت